دانلود رمان تاوان بوسه های تو اثر لیدی آوا ( مینا ) pdf
دانلود رمان شکلات تلخ به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
تاوان بوسه های تو📚⬆️
ژانر #عاشقانه. #اجباری #طنز #کلکلی
خلاصه :
یغما دختری از جنس من از جنس تو از جنس یک دختر نیازمند نیازمند عاطفه ..احساس…دارای خانواده ای که در سطح معمولی قرار دارند دختری که شاید به دلیل زیبایی با مزاحم های زیادی روبه رو می شه و یکی از این مزاحم ها طی زد و برخورد با بردار متعصبش یحیی گشته و یحیی قاتل شناخته می شه وقتی خانوادش نمی تونند رضایت خانواده مقتول و جلب کنند یغما پیش قدم می شه و بردار بزرگ مقتول با یغما شرط می ذاره ازدواج با بردار دختر بازش شرط بخشوده شدن یحیی است…
شماره پشتیبانی پس از خرید :
09170366695
تلفنی _ روبیکا _ اس ام اس _ تلگرام _ واتس اپ
با پرداخت هر دو جلد را دانلود کنید
در صورتی که امکان پرداخت ندارید در تلگرام شماره کارت بگیرید
دانلود رمان عموی ناتنی و شهوتی من (دو جلد کامل) از سارا نگارش قوی
دانلود رمان allium به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
رمان :#عموی_ناتنی_و_شهوتی_من( #جلد_دوم )
جلد اول : #پدر_بزرگ_هات_من
نویسنده : #Sara_Erotic
ژانر : #عاشقانه
خلاصه :
کاتیا دختری هست که تو یه باشگاه کار میکنه وقتی صاحب باشگاه رو میبینه بین اینا یک کشش شدید به وجود میاد کاتیا و کارن وارده رابطه میشن ولی روزگار باهاشون نمیسازه و دوری بینشون به وجود میاد کاتیا میفهمه کارن عموی ناتنیشه و باید رابطشونو قطع کنن ولی کارن نمیزاره و اتفاقاتی پیش میاد که زندگی هر دوشون …..
شماره پشتیبانی پس از خرید :
09170366695
تلفنی _ روبیکا _ اس ام اس _ تلگرام _ واتس اپ
با پرداخت هر دو جلد را دانلود کنید
در صورتی که امکان پرداخت ندارید در تلگرام شماره کارت بگیرید
دانلود رمان پدر بزرگ هات من ( (دو جلد کامل) از سارا نگارش قوی
دانلود رمان پدر بزرگ هات من ( (دو جلد کامل) از سارا بدون سانسور به صورت pdf، اندروید لینک مستقیم رایگان در 20novel.com
جلد اول : #پدر_بزرگ_هات_من
نویسنده : #Sara_Erotic
ژانر : #عاشقانه
خلاصه :
بلا دختری آروم و س.ک.س.ی که با پدربزرگ جَوونو هاتوهوسبازش زندگی میکنه. با بزرگتر شدنش کم کم توجهش به تنها جنس مذکر زندگیش جلب میشه و عاشق پدربزرگش میشه و در یک شب توی پارتیِ ساحلی اولین س.ک.سشون آغاز میشه و …
شماره پشتیبانی پس از خرید :
09170366695
تلفنی _ روبیکا _ اس ام اس _ تلگرام _ واتس اپ
با پرداخت هر دو جلد را دانلود کنید
در صورتی که امکان پرداخت ندارید در تلگرام شماره کارت بگیرید
شهنام دوست صمیمی پویان به دلیل کینه کهنه و دشمنی پنهان با او خانه ای به قیمتی ارزان به پویان می فروشد تا او ب همسرش وصال در آنجا زندگی کنند غافل از اینکه شهنام داخل تمام اتاق های خانه دوربین کار گذاشته و …
خلاصه:
من از کجا باید میدونستم که وقتی تو خونهی شوهرم واسه اولین بار لباس از تنم بیرون میارم، وقت عور سعی داشتم حرف بزرگترهارو گوش کنم تا شوهرم رو تو تخت رام خودم کنم؛ یه نفر…
یه مرد غریبه تمام مدت داشت منو از دوربینهای تعبیه شده تو خونه، دید میزد؟!
از کجا باید میدونستم که اون مرد، دشمنِ قسم خوردهی شوهرم بود و با دیدنِ من…
آشفته شد تا شوهرم رو زمین بزنه. اینبار ضربه محکمتر بود… قویتر…
و من زمانی فهمیدم باختم که متوجه شدم شوهرم به اون مرد مثل چشماش اعتماد داره.
اعتماد داشت به قاتل زندگیش تا…
«مارتینگل یه استراتژی تو قماره که برد و باخت 50/50 داره »
شماره پشتیبانی پس از خرید :
09170366695
تلفنی _ روبیکا _ اس ام اس _ تلگرام _ واتس اپ
با پرداخت هر دو جلد را دانلود کنید
در صورتی که امکان پرداخت ندارید در تلگرام شماره کارت بگیرید
دانلود رمان ضحی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
📓 نام رمان : #استاد_خاص_من
🖋 نویسنده : #محیا_داوودی
🪄 موضوع رمان : اجتماعی ، عاشقانه , دانشجویی , دانشگاهی
📄 تعداد صفحات : 1108
🗒 خلاصه رمان :
داستانی از یلدا دانشجوی تخس استاد جاوید است که صرفا جهت انتقام از استادش پیشنهاد ازدواجش را قبول میکند، غافل از اینکه سرنوشت قرار است خیلی چیزها را عوض کند، عاشقانه ای طنز و تکرار نشدنی …
شماره پشتیبانی پس از خرید :
09170366695
تلفنی _ روبیکا _ اس ام اس _ تلگرام _ واتس اپ
با پرداخت هر دو جلد را دانلود کنید
در صورتی که امکان پرداخت ندارید در تلگرام شماره کارت بگیرید
دانلود رمان ثمر و شاهین به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
دانلود رمان شوک شیرین اثر مژگان قاسمی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
دو تعرض در یک شب و سرنوشتی که بعد از آن با حضور خان بختیاری رقم میخورد، دلوان دختری از تبار کورد که درست شب ازدواج، اجباریش با خانِ یار احمدی فرار میکند و به خانهی خان بختیاری پناه میبرد اما آنجا با حضور هیرمان، خانزادهی پر ابهت بختیاری، بزرگترین اتفاق زندگی او رقم میخورد …
خلاصه رمان شوک شیرین
خیال خامی بود. یک خیال خام و احمقانه که نمیدانست ذره ای اهمیت برای این مرد در حال رانندگی، دیگر ندارد این مرد پرونده راهی را خیلی وقت پیش بسته بود شاید در جایی میان همان روزهای دور کودکی. روزهایی که با اسمی ترک خورده به روی دختر عمه از دور چشم داشت. خصوصا در مهمانی های بزرگ ولی راهی به جز اطاعت نداشت. اطاعتی طبق رسوم که با دست خودشان به هم خورد و این گره آزاد شد. هرچند که در کل مدت اعلام نامزدی رسمی با راهی تمام تلاشش را برای کامل بودن کرده بود برای همسر شدن یک همسر بی دل. وقتی واکنشی از سمت
هیرمان ندید از گوشه چشم کمی دقیق تر نگاهش کرد دیدن این چشمان بی تفاوت به گفت و گوی آن ها اصلا به مزاجش خوش ننشست به خصوص که کل خاطرات این سه شب گذشته حسابی روانش را به هم ریخته بود و به دنبال بهانه ای برای یک درگیری درست و حسابی میگشت. باز هم یادش آمد بی اختیار از آینه راه خوی را از نظر گذراند و دستی که از پنجره بیرون مانده بود را مشت .کرد او برایش یک آرزوی محال میشد. درست همین فردا که در روستا همه چیز برملا میگشت دیگر اثری از او و این پ احساس کهنه نبود. زبان تندش به کار افتاد. -خب حالا تکلیف چی
میشه؟… خانزادهی مغرور و دلربای روستا… تکلیف پسر عمه ای که فردا مجبور میشی ازش دفاع کنی چی میشه؟ پای هیرمان محکمتر روی گاز فشرده شد و دم عمیقی، محکم و قاطع گفت: من نگفتم ازت دفاع میکنم… من به درخواست مادرت و مادرم اومدم بیارمت تهران در اصل تصمیم اصلی رو اونا برات میگیرند نه من … صدای هق ریز عمه اش را نشنیده گرفت و با فکری که هر لحظه آشوب تر میشد ادامه داد: سعی کن زبون به دهن بگیری روزبه … چون واقعا به خونت تشنه ام… روزبه نیشخندی زد و زبانش را در دهانش را دوری داد و با لحنی بی تفاوت گفت …
دانلود رمان و ان یکاد اثر ریحانه کیامری به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
دختری مذهبی با خانواده ای مساحمه کار به نام الهه سادات که چهل روز بعد از فوت نامزد صیغه ای اش متوجه بارداری اش می شود، کسی را باور نمی کند که جنینش حلال است و تهمت فسق و فجور میخورد، اما با حضور یک ناجی، الهه سادات از پرتگاه خودکشی و سقط جنین عقب می کشد و آن شخص کسی نیست جز مهندس سهراب همایونفر، کسی که اللهه سادات را زن داداش خطاب می کند و …
خلاصه رمان و ان یکاد
مجید جعبهی دستمال کاغذی را برداشت و به طرف خواهرش پرت کرد . _برو چاییتو بریز وروره جادو! سهراب در تایید حرف رفیقش برآمد . _راست میگه دیگه برو، لازم نکرده انقدر از محسنات داداشت واسهش بگی . انقدر بگو تا پشیمون شه از دعوت کردنمون . _نه بابا این چه حرفیه میزنید اتفاقا من خوشحالم میشم اینجا رو خونه خودتون بدونید . سهراب شانه بالا انداخت . _اوکی، خلاصه از ما گفتن بود . مجید به شانه اش کوبید . _داداش همین الان آتش بس اعلام کردیما، بذار دو دقیقه ازش بگذره بعد شروع کن . و رو به دینا کرد .
_حساب تو هم باشه وقتی رفتیم خونه، خواهر مهربونم. دینا دهان خند پوکری زد و گفت : _نه دیگه خطرناک شد . فقط وقتایی خواهر مهربونت میشم که نقشه ی شومی تو سرت باشه . من برم چای بریزم . الهه خواست دنبالش برود که دینا مانع شد . _ای بابا گفتم میرم میریزم دیگه، تو میای چی کار؟ نترس چای ریختن بلدم . _آخه من معذبم…
مهمونی به هر حال، بار اوله میای_نه معذب نباش، بنشین از تماشای ماجراه ای پت و مت لذت ببر . و به محض نیم خیز شدن مجید به سرعت نشیمن را ترک کرد. الهه که فضا را سنگین دید، سکوت را شکست . _چرا ملینا خانمو نیاوردین؟ منتظر ایشون هم بودم . سهراب باز به قادهان جدی اش برگشت . _لطف داری . _خودشون دوست نداشتن بیان؟
_نه، نگفتم بهش . _چرا آخه؟ میاومدن خوشحال میشدم . _دیگه نیومدنش بهتر بود . _چی بگم والا… هرطور خودتون صالح میدونید. مجید خطاب به سهراب گفت: _اگه ازم بپرسن تنها کار عاقلانه و خوبی که تو توی کل عمرت انجام دادی چیه؛ بدون شک امشبو براشون تعریف میکنم. _خب حالا توام، باز شروع نکن. _باشه دادا، من تسلیم!…